ارسال مطلب جدید
ویرایش

میروم...

میروم تا در میخانه کمی مست کنم

جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم

آنقدر مست که اندوه جهانم برود

استکان روی لبم باشد و جانم برود

برود هر که دلش خواست شکایت بکند

شهر باید به من دیوانه عادت بکند


ادامه →
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 111 صفحه بعد